’مردم ارزش رسانه‌ها را درک می‌کنند‘

من در کودکی و نوجوانی مشکلات و محرومیت‌های زیادی را دیدم و در عین حال زیاد رادیو می‌شنیدم. اخبار و گزارش‌های روز را تعقیب می‌نمودم. آرزو داشتم روزی یک خبرنگار باشم که صدای مردم محروم را انعکاس بدهم.

من در این مدت تا حدی توانستم به هدفم برسم، مسلک خبرنگاری در واقع برایم یک دانشگاه شد. ارتباطاتم وسعت یافت از جامعه، فرهنگ، سیاست و قوانین تا حدی آگاهی حاصل کردم، صدای مردم مظلوم و محروم را انعکاس دادم و وسیلۀ کمک و دستگیری صدها نیازمند شدم.

در روز سقوط فاریاب و بعداً کابل، من در شهر میمنه زادگاهم بودم، شناختی که از طالبان داشتم مطمین بودم که دیگر من آن خبرنگار آزاد نخواهم بود که از کارکرد نادرست حکومت، مسوولین، زورمندان، فساد، نقض حقوق بشر، حقوق زنان، و ظلم و استبداد چیزی بنویسم.

بیم داشتم که تمام رسانه‌ها مسدود خواهند شد.

با آنکه پژواک نشرات خود را متوقف نکرد، شمار زیادی رسانه‌ها‌ مجبور شدند مسدود کنند. در فاریاب حدود هفت رادیوی اف‌ام و بیش از ۲۰ نشریه چاپی فعالیت داشت و فعلاً صرف سه رادیو فعال است.

در میمنه حدود ۱۰ خبرنگار مسلکی کار می‌کردند که فعلاً بیکاراند. از فاریاب فقط دو نفر تا حالا به لندن رفته، اما دیگران کارهای خود را از دست داده یا خانه نشین شدند، یا در جستجوی کار دیگری استند.

پس از این مصاحبه چندین رسانۀ دیگر در افغانستان مسدود شد,

در حال حاضر، فقط سه خبرنگار افغان در میمنه باقی مانده اند. اکثر همکارانم در پژواک از کابل نیز بیرون شده اند.

دقیقاً من فرصت خوبی داشتم و دارم تا بیرون شوم. من رییس اتحادیه ملی ژورنالیستان فاریاب هستم. مرحوم فهیم دشتی رییس عمومی من بود و یک هفته پیش از شهادتش از من خواست کابل بروم، دو روز بعد در فرانسه تخلیه می‌شدم، اما رد کردم.

دل کندن از وطن برایم دشوار است. دوری از مردم، عزیزان و وطن را تحمل ندارم، اما گمان می‌کنم اشتباه می‌کنم که بیرون نمی‌شوم.

سال گذشته داعش برای کشتنم تلاش کرد. سه مرمی به ناحیه سرم اصابت کرد هر سه تروریست بازداشت شده بودند، اما زمانیکه طالبان به قدرت برگشتند، آنان را رها کردند.

نظر به تهدیداتی که متوجه من در گذشته بوده و آینده مبهم که در پیشرو است خانواده و عام دوستانم تاکید دارند که باید خارج شوم. اما رفتن برایم دشوار است.

با آنکه در افغانستان مشکلات زیاد است اما جامعۀ مهربان مان شاید در هیچ نقطۀ جهان وجود نداشته باشد. دوم دین، فرهنگ و زبان اطفال مان تحت تاثیر دیگران قرار می‌گیرند.

بنابراین، تصمیم گرفتم که بمانم. اما حس می کنم که آزادی بیان خود را از دست داده ام.

دیگر مثل گذشته گزارش داده نمی‌توانم. روی چندین گزارش کار می‌کردم که با آمدن طالبان به قدرت، آن را متوقف کردم. می‌خواستم در مورد ارتباط قاچاقبران مواد مخدر که در بدنه حکومت قبلی کار کار می‌کردند و در عین حال با طالبان ارتباط داشتند گزارش بسازم. گزارش دیگر در مورد استخراج معادن در ساحات زیر ادارۀ طالبان بود.

پس از مسلط شدن طالبان، خواستم در مورد مدارس و مراکز آموزشی و عایداتی داعش در فاریاب کار کنم. اما طالبان به من اجازه نمی‌دهند.

در اکتوبر گذشته، در ولسوالی شیرین تگاب یک طالب مسلح کشته و یکی زخمی شد خواستم تاییدی خبر را از مسولین طالبان بگیرم، گفتند که نام داعش را تذکر ندهم.

قطب‌الدین کوهی در حال صحبت در تلیفون در کنار یک قطار نظامی در بیرون شهر میمنه، مرکز ولایت فاریاب، اوایل ۲۰۲۱

قطب‌الدین کوهی در حال صحبت در تلیفون در کنار یک قطار نظامی در بیرون شهر میمنه، مرکز ولایت فاریاب، اوایل ۲۰۲۱ (قطب‌الدین کوهی)

پس از آمدن طالبان به چند ولسوالی فاریاب رفتم و از وضعیت اجتماعی، اقتصادی مردم چندین گزارش در پژواک نشر کردم، اما چیزی که دلسرد کننده است پیش از سفر در یک ولسوالی باید مسوولین ولایتی را در جریان بگذاریم که در چه مورد گزارش می‌سازیم باید سوژه را شریک بسازیم، این کار آزادی رسانه و خبرنگار را زیر سوال قرار می‌دهد و آنان را به خود سانسوری مجبور می‌کند.

به جز از مسوولین ولسوالی‌ها از طالبان عادی مصاحبه نگیریم، گزارش‌ها باید منفی، در مورد نظامیان و یا سیاسی نباشد، اگر طالبان بالای یک فردی از حکومت قبلی ظلم کرده باشد یا از کسی چیزی بگیرد، نمی‌توانیم چیزی در مورد بنویسیم، امنیت جان ما در خطر می‌افتد. این همه بر آنچه من گزارش می‌دهم اثر منفی دارد.

من هنوز هم اگر گزارش بسازم سوژه را شریک نمی‌کنم صرف از سفر خود به ولسوالی‌ها، به رییس اطلاعات فرهنگ و والی اطلاع می‌دهم.

مردم ارزش رسانه‌ها را درک می‌کنند، به طور مثال فیسبوک من به خاطر نشر مصاحبۀ مقام‌های طالبان یک ماه مسدود شد. در این مدت که مسدود بود از طریق مسنجر، واتساپ و حتا در صفحات اجتماعی پست گذاشته می‌پرسیدند که خبرنگاری که بی‌طرفانه نشرات داشت کجا شده که از وضعیت اجتماعی، فقر، بیکاری، عدم اجرای معاشات کارمندان گزارش بسازد و به گوش جهانیان برساند.

یعنی که ارزش رسانه‌ها را مردم درک می کنند. ما فقط حرف مردم را به شرط آنکه سیاسی نباشد به ارتباط فقر و بیکاری باشد با مسوولین در میان می‌گذاریم و بعد نشر می‌کنیم اینکه چقدر مقامات مرکزی آن را می‌شنوند، برای رفع مشکل مردم عمل می‌کنند، مطمین نیستیم چون نظم و سیستم حکومتداری جود ندارد.

فیسبوک و صفحۀ خبری من حدود ۱۸۰ هزار دنبال کننده دارد در گذشته اگر هر حادثه و واقعه رخ می‌داد در گام نخست مردم به صفحۀ من مراجعه می‌کردند چون منبع معتبر شده بود، بدون ترس حقایق را مربوط به هر جناح و زورمند باشد نشر می کردم، اما حالا نمی‌توانم روی چگونگی یک رویداد تحقیق کنم.

اگر آزادی بیان و عمل در حکومت طالبان وجود نداشته باشد، رسانه‌ها حمایت مالی نشوند، ماندن من و امثالم نه تنها تاثیری برای بقای رسانه‌های افغانستان ندارد، بلکه کاری که داریم از دست می‌دهیم و جان ما در معرض خطر قرار می‌گیرد با وجود دانستن این‌همه خطرات چرا از کشور دل کنده نمی‌توانم، در حقیقت به حق خود و فرزندانم جفا می‌کنم.

خلاصه، وضعیت رسانه‌ها را وخیم می‌بینم.

مصاحبه با آقای کوهی به خاطر فشرده سازی و وضاحت، بیرون نویس و ویرایش شده است.

در مورد این پروژه

پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان در اگست سال گذشته، صدها خبرنگار از آن کشور فرار کردند، اما با وصف خصومت رژیم طالبان، شماری از خبرنگاران ترجیح دادند که در افغانستان باقی بمانند. مسعود فریور، مدیر پیشین بخش افغانستان در صدای امریکا با چند خبرنگار افغان مصاحبه کرده است و در مورد دلیل تصمیم شان برای باقی ماندن در افغانستان و اینکه چگونه کار آنان فرهنگ عدم تحمل را در افغانستان دگرگون کرده، پرسش هایی را مطرح کرده است. جسیکا جریت، ویراستار بخش آزادی مطبوعات در صدای امریکا