’تلاش میکنم تا نشرات تلویزیون فریاد را قطع نکنم‘
با قطع درآمد حاصل از اشتهارات و اعلانات، تلویزیون و رادیوهای محلی در افغانستان با مشکل اقتصادی روبرو شده اند. امیری میگوید که تا یک افغانی در بساط داشته باشد از قطع شدن نشرات رادیو تلویزیون فریاد جلوگیری میکند.
مالک یک رسانه استم. در سال ۲۰۰۶، پس از فراغت از فاکولتۀ ژورنالیزم پوهنتون هرات، ایستگاه رادیویی افام فریاد را راه اندازی کردم.
چهار سال بعد، فعالیت ما با راه اندازی رادیو و تلویزیون فریاد به ولایت همجوار فراه گسترش یافت. در اپریل ۲۰۱۴، نشرات تلویزیون فریاد را در هرات آغاز کردیم.
پیش از حاکمیت طالبان ما در وضعیت خیلی خوبی قرار داشتیم و عملاً در پهلوی کار رسانهای پروژههای رسانهای از نهادهایی مانند سفارت امریکا، انترنیوز، ادارۀ انکشاف بینالمللی ایالات متحده و ملل متحد میگرفتیم، که متاسفانه با سقوط افغانستان به دست طالبان اکثریت کارمندان ما یا خارج از کشور رفتند و یا خانه نشین شدند.
برای من کیس نمبر (برای رفتن به خارج از افغانستان) فرستاده شده ولی به خاطر سرمایه گذاری که من روی فریاد کردم فعلا برایم مقدور نیست که افغانستان را ترک بکنم.
ما در هرات حدود ۱۵ شبکه تلویزیونی فعال داشتیم و حدود ۱۸ رادیوی اف ام که متاسفانه فعلاً نیمی از این رسانهها با آمدن طالبان از فعالیت باز مانده اند.
من تا تصرف مقر والی هرات یا مقام ولایت هرات به دست طالبان در دفتر بودم. اصلاً تصور این را نمیکردم که هرات توسط چند موترسایکل سوار سقوط کند چون واقعاً اردوی ملی و نیروهای مقاومت مردمی تجهیزات نظامی پیشرفتۀ داشتند.
بعد از اینکه شنیدم که طالبان به ۵۰۰ متری ما رسیدند و دفتر والی هرات و محبس هرات به دست طالبان سقوط کرده، ناگزیر سیستم برق شبکه رادیو تلویزیون را قطع کردیم و دروازههای دفتر را بستیم و بیرون شدیم. حتا از خانۀ خود به خانۀ اقارب خود، به خاطر اینکه شناخته نشوم، به مهمانی رفتم.
برای مدت سه روز، کارمندانی که مشهورتر بودند و برنامههای سیاسی را پیش میبردند، را نیز گفتم که حداقل برای چند روز از خانه خود جای دیگری بروند.
کلاً ناامید شده بودیم، اصلاً باور ما نمیشد که تمام دستآوردها به خصوص دموکراسی و آزادی بیان و همه داشتههایی که با حضور جامعه جهانی در افغانستان تحقق یافته بود مثل یک غبار روی سنگ باشد که با یک وزش باد همه چیز از بین برود.
همه دلهره داشتیم و هر کس به فکر فرار از وطن بود اما هیچ کس آمادگی برای بیرون شدن از کشور را نداشت. دقیقاً به این باور بودیم که دیگر همه چیز تمام است چون از دوره اول طالبان تجربه تلخی داشتیم.
اگر چه همین فعلاً هم نشرات داریم اما کلاً سانسور است. وقتی دیدم که رسانههای کابل مانند طلوع و تلویزیون یک نشرات خود را قطع نکردند پالیسی نشراتی خود را تغییر دادند، بعد ما هم شروع کردیم مثل رسانههای کابل.
اگر چه در تلویزیون طلوع هم با سقوط کابل یک سریال به نام عثمان که سریال اسلامی است برای چندین روز تکرار و پشت سرهم نشر میشد و کسی به دفترشان نبود که حداقل قسمتهای بعدی را به نشر بسپارد، تا اینکه کم کم روند به حالت عادی برگشت.
بعد از یک هفته ما نشرات را شروع کردیم و با صد فیصد تغییرات؛ موسیقی و برنامه های تفریحی کلاً حذف شد، خیلی برنامهها مانند مد و فیشن حذف شد. سریالهای اسلامی، نعت شریف، قرآن با تفسیر، اینها جایگزین برنامههای موسیقی و تفریحی شد. رسانه ها مانند منبر مسجد شدند.
فعلاً خانمها به رسانههای محلی به خصوص تلویزیونها اصلاً هیچ حضور ندارند. ریاست اطلاعات و فرهنگ به نمایندهای رسانهها از حضور خانمها در رسانهها تا امر ثانی گوشزد کرده است.
پیش از اینکه هرات سقوط کند اخطاریه زیاد گرفتیم چون ما در فراه هم نشرات داریم. بیشتر در فراه مورد تهدید بودیم اما بعد از سقوط، عفو عمومی اعلان کردند و تا حال شاهد کدام برخوردی نبوده ایم.
احساس میشود که رسانههای افغانستان مخاطب کمتری دارند. ما ۷۰فیصد بینندهها را از دست دادیم چون اکثر مردم فعلاً به دیش آنتن و ماهواره رجوع کردند.
رسانهها هم از نگاه محتوای نشراتی، هم از نگاه پالیسی و هم از نگاه مالی در وضعیت بدی قرار دارند. همه رسانههای محلی کارمندان خود را تا امر ثانی از رهگذر وظیفه در بلا تکلیفی قرار دادند. چون واقعا نمی توانند معاش شان را پرداخت کنند. هر رسانه چند نفر کلیدی را نگه داشته تا حد اقل نشراتش خاموش نماند.
ما در رادیو تلویزیون فریاد ۲۵ کارمند داشتیم که برنامههای کلیدی و سیاسی را کارمندان مسکلی و با تجربه به پیش میبردند. فعلاً سه نفر در تلویزیون کار میکنند چون توان پرداخت معاشات را نداریم. این یک واقعیت است.
بخش تولید را کلاً متوقف کردیم. از آمدن طالبان تا فعلاً تمام اعلانات ما قطع شده و حتا یک اعلان بازرگانی هم نشر نکردیم به غیر از کمپاینهای پولیو که آنهم مصارف برق ما را جوابگو نیست.
دلیل اول اینکه (تاجران) نیز از وضعیت اقتصادی شاکی اند، به خصوص نوسانات دالر خیلی متضرر شان کرده است. دلیل دوم، پول زیادی را به خاطر تولید اشتهارات خود در ایران و تاجیکستان و با حضور هنرپیشههای زن از کشورهای مختلف مصرف کردند و فعلاً اجازه نیست که اعلانات شان با رقص و آواز خواندن نشر شود.
فریاد را من از هزینه شخصی راه اندازی کردم و هدفم گسترش و پوشش نشراتی اش در سالهای آینده بود. فریاد را مانند نهال غرس کردم به امید بارور شدنش. تا جاییکه امکان داشته باشد، حتا یک فیصد، من تلاش می کنم حد اقل نشراتش را قطع نکنم. تا یک افغانی در بساط داشته باشم از قطع شدن نشرات فریاد جلوگیری میکنم.
مصاحبه با آقای امیری به خاطر فشرده سازی و وضاحت، بیرون نویس و ویرایش شده است.
در مورد این پروژه
پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان در اگست سال گذشته، صدها خبرنگار از آن کشور فرار کردند، اما با وصف خصومت رژیم طالبان، شماری از خبرنگاران ترجیح دادند که در افغانستان باقی بمانند. مسعود فریور، مدیر پیشین بخش افغانستان در صدای امریکا با چند خبرنگار افغان مصاحبه کرده است و در مورد دلیل تصمیم شان برای باقی ماندن در افغانستان و اینکه چگونه کار آنان فرهنگ عدم تحمل را در افغانستان دگرگون کرده، پرسش هایی را مطرح کرده است. جسیکا جریت، ویراستار بخش آزادی مطبوعات در صدای امریکا