’نتوانستم هم مسلک‌های خود را رها کنم‘

پس از سقوط کابل، مدافعین رسانه‌ها خاموشی اختیار کردند. آنها نه به تیلفون پاسخ می‌دادند و نه به پیام‌های خبرنگاران. خود را یگانه آدرس تماس برای تمام خبرنگاران و رسانه‌های افغانستان پیدا کردم.

اینکه به پیام‌ها و تماس‌های شان پاسخ بدهم؛ برای شان امید بدهم که ما و شما در کنار هم هستیم و اگر مشکلی بیاید،‌ جمعی خواهد آمد و اگر از این وضیعت بر آمدیم هم جمعی خواهد بود.

متاسفانه پیام‌های بسیار تراژید را هم دریافت کردم که خیلی ناراحت کننده و نگران کننده بود.

تا اینکه در روزهای دوم و سوم، موقع مساعد شد تا از خانه برآیم و از رسانه‌ها و خبرنگاران بازدید کنم.

شمار زیادی از خبرنگاران که از ولایات انتقال داده شده بودند،‌ در یک حالت فوق العاده بد و خیلی نگران کننده، بدون غذا در مهمانخانه‌ها و خانه‌های امن شهر کابل، از طرف مدافعین خبرنگاران رها شده بودند. تلاش کردم آنها را دلداری و روحیه بدهم.

تا اینکه قادر شدم با (سخنگوی طالبان ذبیح الله) مجاهد،‌ صحبت کنم و نگرانی جامعهٔ رسانه‌ای را برایش رساندم. او با احساس و درکی که داشت، توافق کرد تا یک کمیتهٔ سه نفره را برای رفع نگرانی رسانه‌ها ایجاد کند.

وقتی خبرنگاران فهمیدند که من به عنوان یگانه کس در کنار‌شان در این شرایط سخت مانده‌ام، هر مشکل و نگرانی که برایشان پیدا می‌شد، با من تماس می‌گرفتند. تماس‌ها بسیار زیاد بود. من تنها بودم. شب هنگام به مشکل می‌توانستم فقط بیشتر از دو ساعت استراحت کنم.

مدیر‌ان رسانه‌هایی که از ولایات به کابل آمده بودند،‌ برایم پیام فرستادند. آنان برایم می‌گفتند که “اولاد ما نان ندارند. در خانه کسی همسایه هستیم. می‌فهمیم که تو در این راستا هیچ کاری برای ما کرده نمی‌توانی،‌ مگر یگانه کاری که کرده می‌توانی این است که به زنگ تلیفون‌ ما پاسخ بدهی و اما اطمینان حاصل کنیم که اگر کدام مشکل امنیتی برای ما پیدا می‌شود، یک کسی همین جا داریم که عاجل به ما رسیدگی می‌کند.”

در جریان این صحبت ها،‌ گلو‌های شان عقده می‌گرفت و کاملاَّ مایوس بودند.

در چنین وضعیتی، ایمیلی از یکی از سفارت‌های اروپایی برایم رسید که برایم گفته شده بود که همراه با خانواده ام، آمادهٔ تخلیه شوم. آن شب دو ایمیل دیگر و یک زنگ تلیفون برایم آمد.

فقط سه ساعت فرصت داشتم تا از دو گزینه یکی را انتخاب بکنم.

از یک سو، در مورد کودکانم و آیندهٔ آنان فکر می کردم. از سوی دیگر، آواز آن خبرنگاران و مدیران در گوش‌ و ذهنم می‌آمد که برایم می گفتند من یگانه آدرس آنها استم و به تماس‌های تیلفونی شان پاسخ می‌دهم.

تصمیم بسیار سخت بود که بروم یا بمانم.

بلاخره وجدانم برایم اجازه نداد تا در یک وضعیت بسیار حساس و سخت تاریخی و سرنوشت ساز،‌ هم‌مسلک‌های خود را رها کنم و با خانواده ام به یکی از کشورهای اروپایی بروم.

ساعت شش به ایمیل سفارت جواب دادم و نوشتم که من رفته نمی‌توانم…روزی بسیار سخت بود و گذشت، مگر از تصمیم خود پشیمان نیستم.

حجت‌الله مجددی در مصاحبه با تلویزیون طلوع، در حال بحث در مورد چالش‌های فراروی رسانه‌های افغانستان، جنوری ۲۰۲۲

حجت‌الله مجددی در مصاحبه با تلویزیون طلوع، در حال بحث در مورد چالش‌های فراروی رسانه‌های افغانستان، جنوری ۲۰۲۲ (سکرین شات: طلوع نیوز)

در روز های نخست، ژورنالستان مشکلات متعددی را متقبل شدند. پاسخدهی و دسترسی به معلومات، بسیار محدود بود. دلیلش این بود که طالبان فقط چند سخنگوی معدود داشتند تا به سوالات رسانه‌ها در افغانستان پاسخ بدهند.

اما به تدریج سخنگویان ادارات فعال شدند. هنوز هم گاهی برای ما شکایت می‌رسد که به خبرنگاران پاسخ نمی‌دهند، اما نسبت به روز‌های آغاز حکومت طالبان وضعیت بهبود یافته است.

خبرنگاری یک مسلک سخت و خطرناک است. به همین دلیل کسی این مسلک را به آسانی اختیار نمی‌کند. من در راه اطلاع‌رسانی و بلند کردن آواز مردم خود مشکلات زیادی را تحمل کرده ام،‌ مگر یک ذره هم عقب نشینی نکردم . تعهد من همین بود که صرف نظر از مشکلات، به هیچ صورت عقب‌گرد ندارم و به کار خود ادامه می‌دهم.

فکر می‌کردم که “اگر من عقب بگردم، ‌پس چرا این مسلک را اختیار کردم.”

با وجود اینکه مخالف برآمدن خبرنگاران از افغانستان استم، مگر در یک قسمت آنها را حق به جانب می‌دانم.

خبرنگاران امروز وظایف شان را از دست داده اند. خبرنگاران امروز از لحاظ روانی در یک وضعیت خوب نیستند. وضعیت اقتصادی شان زیر صفر است. اولادشان نان، تحصیل و یک زندگی نورمال می‌خواهند. متاسفانه هیچ چیزی برای شان مهیا نیست. شماری از آنها در کوه‌ها چوب قطع می کنند و برخی آنان در جاده‌ها جواری می فروشند.

در ماه‌های اخیر خبرنگارانی که با ما تماس می‌گیرند، در دو عرصه تقاضا (ی کمک) دارند.

تعدادی هنوز هم تلاش دارند راهی برای بیرون شدن از کشور را پیدا کنند و می گویند که از لحاظ ذهنی آرامش ندارند و تعدادی بسیار زیاد دلیل برآمدن خود را عدم زمینۀ اشتغال می‌خوانند. می‌خواهند به کشوری بروند که آیندهٔ‌ خود و فرزندان شان تامین شود.

این وضعیت یک ضربهٔ جدی برای آزادی بیان است. ما ممکن همه دست‌آوردهای خود را از دست بدهیم.

یگانه راهی که ما می‌توانیم از برآمدن خبرنگاران جلوگیری کنیم، ایجاد شغل است و این کار را فقط نهاد‌های حمایت از آزادی بیان و کشور‌های حامی آزادی بیان می‌توانند انجام دهند و به این مشکل ژورنالستان رسیدگی کنند.

متاسفانه کشورهای تمویل کننده به گونه‌ای در افغانستان سرمایه گذاری نکردند که رسانه‌های محلی بدون اتکا به کمک مالی، بقای شان را حفظ کنند. ما رسانه‌های زیادی را از دست دادیم و این به نوبهٔ خود موجب افزایش بیکاری شد و ژورنالستان را مجبور کرد به خارج بروند.

مصاحبه با آقای مجددی به خاطر فشرده سازی و وضاحت، بیرون نویس و ویرایش شده است.

در مورد این پروژه

پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان در اگست سال گذشته، صدها خبرنگار از آن کشور فرار کردند، اما با وصف خصومت رژیم طالبان، شماری از خبرنگاران ترجیح دادند که در افغانستان باقی بمانند. مسعود فریور، مدیر پیشین بخش افغانستان در صدای امریکا با چند خبرنگار افغان مصاحبه کرده است و در مورد دلیل تصمیم شان برای باقی ماندن در افغانستان و اینکه چگونه کار آنان فرهنگ عدم تحمل را در افغانستان دگرگون کرده، پرسش هایی را مطرح کرده است. جسیکا جریت، ویراستار بخش آزادی مطبوعات در صدای امریکا