’در دوره جمهوریت با جرات سوال و انتقاد میکردم‘
پس از مسلط شدن طالبان، خانم احمدزی یکی از تنها دو گویندۀ زن در رسانههای افغانستان بود.
دو روز بعد از آمدن طالبان مطابق اصول آنان حجاب پوشیده به دفتر رفتم و روی صحنه آمدم. در دفتر به جز از خودم هیچ دختر خانمی دیگر نبود. خبرها را با ترس و هراس زیاد شروع کردم و با یکی از نمایندگان طالبان مصاحبه کردم.
رفتن من به دیگر دخترخانمها به خصوص دخترخانمهای دفتر خودمان جرات داد که آنها بیایند و کار کنند.
امیدی که در دلهای همه خبرنگاران از بین رفته بود، دوباره زنده شد…چون ما اصلاً توقع نداشتیم بتوانیم در وقت طالبان دوباره به روی اسکرین بیاییم و به کار خود ادامه بدهیم.
بسیاری از خبرنگاران، بسیاری از هم مسلکانی که من را دوباره بر روی تلویزیون دیدند، خرسند شدند چون بسیار یک تحول عظیمی در افغانستان به وجود آمده بود. گپی بسیار کلان بود، یک دختر خانم، آنهم پشتون، دوباره روی اسکرین میآید، میرود و کار خود را به گونهٔ عادی شروع میکند. دوستها، رفیقها و همکارها برایم پیام فرستادند و آنها تشویقم کرده و احساس افتخار میکردند که من دوباره میدرخشم و دوباره به روی اسکرین آمدم و کار میکنم.
در اوایل میترسیدم، چون انتقاد نمیتوانستم. به گونهای که در دورهٔ جمهوریت، در دورهٔ اشرف غنی من سوالات میکردم یا بسیار با جرات پرسش و انتقاد میکردم. از جمله اینکه چرا برای زنان در کابینه جای داده نشده است، یا کار نمیتوانند و یا اجازهٔ تحصیل نیست.
این صحبتهایی است که بعضی اوقات میشود برای خبرنگاران چالش ساز باشد.
خوب بحثهایی است، شما دیده باشید که با طالبان وقتی صحبت میکنم در جریان مصاحبه به گونهای برخورد میکنند، که چرا باید همچنین سوالی پرسیده شود؟
یک مثال خوبترش بحث بیرق است که آن یک سلسله مشکلات را ایجاد می کند و حساسیتها را به وجود میآورد و یک مسلهای است که برای تمام افغانها بسیار مهم است. اکثر افغانها این بحث را جدی گرفتند. در ننگرهار در مورد بیرق جنگ هم صورت گرفته بود که تعداد زیادی از هموطنان بیگناه ما در رابطه به مسلۀ بیرق شهید شدند.
اگر چه بسیار زیاد کوشش میکنم که سوالاتی را که در ذهن مردم خطور میکند از طالبان بپرسم، ولی بعضی از سوالاتی میباشد که خود خبرنگار میفهمد با طرح آن زندگی شان مصوون نخواهد ماند. هیچ اطمینانی نیست که اگر یک بحث جدیتر را پیش ببرد، اگر از ستدیو بیرون شود، از دفتر بیرون شود، آیا زنده خواهد ماند یا زنده نخواهد ماند؟
بعضی از مواردی است که خبرنگاران نمیتوانند به گونهٔ بسیار آزاد همراه مقامات طالبان شریک بسازند و در مقابلش جواب خود را به دست بیاورند.
با شماری از مقامهای طالبان مصاحبه انجام دادم. در ماه های نخست حکومت طالبان در مورد اوضاع امنیتی و تشکیل یک اردوی منظمی که ما قبلاً در جمهوریت داشتیم، صحبت کردیم. چون (در آن ماه ها) در افغانستان اوضاع امنیتی به گونهای نبود که توقع میرفت.
نفرهای نظامی معلوم نبود، نفرهایی که عضو گروههای تروریستی باشد، هم معلوم نبودند. هیچ گروهی معلوم نیستند. بحث ما روی موضوعات سختتربود، روی اوضاع امنیتی بود. با یکی از مقامات طالبان بحث داشتم که ما باید به گونهای یک تشکیلات نظامی داشته باشیم که حداقل تفکیک شود، که کی مجرم است، کی دزد است، کی طالب است و کی عضو کدام گروه تروریستی دیگر است؟
در افغانستان در آن روزها…یک تعداد زیادی از گروههای تروریستی فعالیت داشتند که یک مسلۀ خیلی نگرانکننده برای باشندگان، به خصوص در شهر کابل بود.
اینها بحثهایی بوده که طالبان جواب قانع کننده نداشته و یا برای ما قانع کننده نبوده است. مقامات طالبان به گونهای خود را کنار میکشند و یا میگویند در آیندههای نزدیک ما روی تمام موضوعاتی که فعلا چالش برانگیز است، کار میکنیم و مصروف استیم تا یک نظام خیلی قوی را بسازیم تا بتوانیم از هر لحاظ یک حکومت بسیار قوی داشته باشیم.
بناً اگر موضوعات جدیتر باشند، شاید خود طالبان هم خود را عقب بکشند و یا نخواهند که روی صحنه بعضی حرفها و صحبتها را ظاهر کنند. شاید یک چالش دیگر برای طالبان باشد و نخواهند صحبت کنند.
هوسی احمدزی در حال مصاحبه با یک مهمان در ستدیوی نشراتی تلویزیون شمشاد، ۱۷ اگست ۲۰۲۱ (سکرین شات: تلویزیون شمشاد)
ژورنالیزم یک مسلک بسیار مقدس است، مسلکی است که در جستجوی حقایق میباشد. من بسیار خوش استم در این مسلک کار میکنم با وجودیکه جامعهٔ افغانی، یک جامعهٔ سنتی است و به بعضی موارد احترام قایل نیستند در رابطه به دخترانی که روی اسکرین کار میکنند، یا در ژورنالیزم کار میکنند، دید خوبتری ندارند.
خوب شما پشتونها را میشناسید، آنها نمیخواهند که دختران شان در بیرون از خانه کار کنند، و آن هم در یک رسانه.
بسیاری از اقوام من، از خودگیها، بسیاری از اقارب، خیلی حرفها داشتند، که چرا دخترتان کار میکند، بیایید ما معاشاش را میدهیم، این گپ خوبی نیست، ما پشتون استیم، عزت ما اجازه نمیدهد، غرور ما اجازه نمی دهد.
با وجود همه این چالش ها کوشش کردهام صادقانه به کار خود ادامه بدهم.
امنیت شخصی یکی دیگر از نگرانیها است.
دفتر ما زیر تهدیدات بود و حتا بر آن حمله صورت گرفت. خودم زخمی شدم و پایم کسر کرده بود. این تشویشها را در گذشته داشتم و فعلاً تشویشات ما بسیار زیاد شده است، بسیار زیاد، ما بسیار زیاد تشویش داریم.
وقتی صدای اندکی را میشنوم، من خبر را متوقف میکنم و چند ثانیه مکث میکنم تا بببینم آیا صدای فیر است یا نیست؟ اگر خدای نخواسته صدای فیر است، چگونه حداقل زودتر خود را از دفتر بکشم و خود را محفوظ نگه دارم.
این مشکلاتی و تشویشی است که چالشهایی را برای کار ما پیش آورده است. گاهی اوقات در ذهنم آمده است که باید وظیفه را ترک کنم. چون میفهمیم که زندگی ما محفوظ نیست. کسی نیست که حداقل همین اطمینان را به ما بدهد که شما مصوون استید و در کارتان هیچ مشکل دیگری به وجود نمیآید.
در افغانستان شرایط کار خبرنگاری خیلی دشوار شده است. خبرنگاران به بسیار سختی میتوانند به فعالیتهای خود ادامه بدهند. ساحهٔ خبرنگاری به قدری قید شده که به جز از نشر خبرها و برنامههای سیاسی، دیگر کاری برای رسانهها اجازه نیست.
امیدوارم تا روزی اوضاع افغانستان بهتر شود تا به بسیار راحتی بتوانم کار کنم.
اما با وجود چالشها، هنوز هم به دفتر میآیم و به کار خود ادامه میدهم.
مصاحبه با خانم احمدزی به خاطر فشرده سازی و وضاحت، بیرون نویس و ویرایش شده است. تلویزیون شمشاد تا چندی پیش یکی از وابستگان نشراتی صدای امریکا بود.
در مورد این پروژه
پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان در اگست سال گذشته، صدها خبرنگار از آن کشور فرار کردند، اما با وصف خصومت رژیم طالبان، شماری از خبرنگاران ترجیح دادند که در افغانستان باقی بمانند. مسعود فریور، مدیر پیشین بخش افغانستان در صدای امریکا با چند خبرنگار افغان مصاحبه کرده است و در مورد دلیل تصمیم شان برای باقی ماندن در افغانستان و اینکه چگونه کار آنان فرهنگ عدم تحمل را در افغانستان دگرگون کرده، پرسش هایی را مطرح کرده است. جسیکا جریت، ویراستار بخش آزادی مطبوعات در صدای امریکا