’میخواهم حقایق را به مردم برسانم‘
اجتماعات هزارۀ افغانستان متکی به نشرات راه فردا است، بنابراین ناظری میدانست که باید بماند.
قبل از سقوط کابل، افغانستان شمار معدود شبکهٔ تلویزیونی عمده برای هزارهها داشت که پس از مسلط شدن طالبان، دو شبکهٔ آن از فعالیت باز ماندند و مسدود شدند.
راه فردا یگانه شبکهٔ تلویزیونی است که نشرات آن ادامه یافت و بیشتر مسایل مرتبط به جوامع هزاره را زیر پوشش قرار میدهد.
رسانهٔ راه فردا برای بلند کردن صدای شیعهها و مطرح کردن خواستهای آنان در طول ۱۵ سال نقش اساسی بازی کرده، چه از طریق برگزاری سمینارها، دعوت مهمانان در برنامهها و میز گردها و بحث در ارتباط با حقایق و باورهای شیعیان، به رسمیت شناخته شدن حقوق شان و به همین قسم مشکلاتی که در مناطق شیعه نشین بوده، تاثیرات زیادی داشته است.
راه فردا عمدتاً برای هزارههای افغانستان نشرات دارد. طالبان که گروه عمدتاٌ سنی است، در حاکمیت قبلی شان هزارهها را که عمدتاً شیعه اند، سرکوب میکردند.
هشت تن از همکاران ما از تلویزیون رفتند و یکجا با خانوادههای شان به پاکستان یا کشورهای دیگر رسیدند.
دلیل نخست اینکه نه پاسپورت داشتم و نه کدام جایی برایم درخواست روان کرده بود و نه راه را بلد بودم، از این خاطر (در افغانستان) ماندم.
در حکومت قبلی مقالهها و برنامههای سیاسی انتقادآمیز از طالبان داشتم که محتوای ضد طالبانی داشت و همۀ آن خطرساز بوده میتواند.
دلیل دوم (نرفتنم به بیرون از افغانستان) این است که بتوانم کاری کنم که شایعهها از جامعه دور شود و حقایق را به مردم برسانم. این دو دلیلی بود که ماندم و سرگرم فعالیت استم.
ماندن من شاید در کیفیت برنامهها و نشرات تاثیرات داشت. ما در زمان امارت اسلامی برنامههای ویژه گرفتیم با مقامها و هماهنگیهای بهتر انجام شد و گفتگوهای ویژه با مسوولین امارت اسلامی شد و سوالات اساسی مردم با امارت اسلامی در میان گذاشته شد. اگر من میرفتم شاید این برنامهها انجام نمیشد.
در هنگام سقوط کابل ما برای مدتی دفتر را تلویزیون را ترک کردیم. فردای روزی که طالبان به کابل رسیدند، دوباره به دفتر مراجعه کردیم که نشرات و برنامهها را آغاز بکنیم اما تعدادی از وسایل بیجا شده بودند و دوباره آهسته آهسته کار ما طبق روال معمول شروع شد. فعلاً بخشهای موسیقی را نداریم و بیشتر برنامههای معمولی را در رادیو و تلویزیون اجرا میکنیم.
در نشرات، برنامهها و سریالهای خارجی کاملاً لغو شده و ما فقط تولیدات داخلی باید داشته باشیم و آنهم هنوز تایید نکرده اند که کدامها را اجازه میدهند و کدام ها را اجازه نمیدهند.
منتها هیچ سریال یا فلم خارجی را ما نمیتوانیم پخش کنیم. این یک محدودیت در عرصه خبرنگاری و کارهای رسانهای است که حتا شاید سبب شود که همین رسانهای که ما کار میکنیم یا سایر رسانهها سقوط بکنند چون دیگر پوشش نشراتی برای شان سخت میشود.
داوود نظری در مصاحبه با فوزیه کوفی، عضو پیشین مجلس نمایندگان افغانستان، پیش از سقوط کابل به دست طالبان (سکرین شات: راه فردا)
راه فردا و سایر رسانهها برنامه هایشانرا با کیفیت پایینتر از گذشته به پیش میبرند. این در سایر رسانهها از جمله در طلوع و طلوع نیوز اتفاق افتاده، جای خبرنگاران و مجریهای اصلی کسانی دیگر آمده، شاید کیفیت رسانهها خیلی افت کرده اما بعضی از رسانهها همچنان فعالیت دارند و برنامهها پر است.
در روزهای پس از سقوط، با مشکل کمبود منابع خبری و نیز مشکلات مالی و اقتصادی و معاشات مواجه شدیم و شبکه از رهگذر نیروی بشری به خصوص در قسمت کارکنان اناث یا دختر خانمها شدیداً با مشکل مواجه شد. اینها در اوایل اصلاً به دفتر نمیآمدند. اما آهسته آهسته دخترها کمی روحیه گرفتند. بیشتر کسانیکه میآیند، انگیزهٔ رفتن دارند و یا اینکه در تلویزیون کار بکنند.
اولین پیامد توقف رسانه راه فردا این است که حدود ۱۸۰ تن از خبرنگاران و فرهنگیان کارشان را از دست میدهند که در نتیجه حدود ۵۰۰ فرد یا حدود ۲۰۰ فامیل نان آور خود را از [دست میدهند و] بیکار میشوند و صفرههایشان بی نان.
پیامد دوم این است که ما در بخش اطلاعاتی فعلاً بیشترین سوژههای مناطق مرکزی و هزارهنشین و شیعیان را پوشش میدهیم و این سوژهها در سطح جامعه مطرح میشود و بعد دولت و مسوولان مجبور میشوند که راهکاری را روی دست گیرند، چه در توزیع کمکها، بررسی کردن فقر و بررسی موضوعات مختلف.
به گونۀ مثال ما مشکلات خاص اجتماعی را که در غرب کابل و در مناطق هزارهجات وجود داشته، بارها گزارش داده و برجسته کردهایم و مسوولان نیز بلاخره در طول ۲۰ سال روی آن کار کرده اند.
پیامد سوم توقف فعالیت راه فردا همین است که سوالات مردم بیجواب میماند، سوالاتی که مردم از مسوولین دارند سوالات خاصی که شیعیان دارند مثلاً حقوق شیعیان و حقوق اقلیتها، جایگاه هزارهها و همچنان عشر که شیعه مذهب نباید پرداخت بکنند چون ما چیزی به اسم ذکات و خمس داریم. این سوالات مطرح نمیشود و پاسخی هم کسی نخواهد داد.
این تلویزیون راه فردا است که این خلاها را پر میکند، این سوالات را با مسوولین امارت اسلامی مطرح میکند و بعداً جوابشان را از طریق رسانهها، یوتیوب و رادیو پخش میکند.
شماری از خبرنگارانی که در افغانستان ماندهاند، من فکر میکنم بخشی از همین خبرنگاران واقعاً در معرض خطر اند. خیلیهای دیگر به اسم خبرنگاران افغانستان و با سواستفاده از نام خبرنگاران و همچنان با مدارک تقلبی که درست کرده بودند، از افغانستان خارج شدند. فعلاً آنچه که ما میبینیم خبرنگاران واقعی بیشتر شان حدود ۶۰ در صد در افغانستان استند و در معرض خطرها و همچنان به اطلاع رسانی تلاش میکنند.
مهمترین نقطه در قسمت فعالیت و ادامهٔ فعالیت رسانهها و خبرنگاران در افغانستان این است که به هر نحوی که میشود این فعالیتها ادامه داشته باشد، رسانهها مورد حمایت قرار بگیرند و طالبان باید متقاعد شوند که بدون رسانهها در افغانستان روشنگری غیر ممکن است. بدون خبرنگاران نخبه و با تجربه که ۲۰ سال تمرین اطلاع رسانی کردند، روشنگری غیر ممکن است.
در مورد آزادی بیان فعلاً چیزی گفته نمیتوانم. در حال حاضر محدودیتها همچنان اضافه تر شده میرود و هر محدودیت که در جامعه وضع میشود بر کارهای رسانهای ما بدون شک که تاثیر گذار است.
مصاحبه با آقای ناظری به خاطر فشرده سازی و وضاحت، بیرون نویس و ویرایش شده است.
در مورد این پروژه
پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان در اگست سال گذشته، صدها خبرنگار از آن کشور فرار کردند، اما با وصف خصومت رژیم طالبان، شماری از خبرنگاران ترجیح دادند که در افغانستان باقی بمانند. مسعود فریور، مدیر پیشین بخش افغانستان در صدای امریکا با چند خبرنگار افغان مصاحبه کرده است و در مورد دلیل تصمیم شان برای باقی ماندن در افغانستان و اینکه چگونه کار آنان فرهنگ عدم تحمل را در افغانستان دگرگون کرده، پرسش هایی را مطرح کرده است. جسیکا جریت، ویراستار بخش آزادی مطبوعات در صدای امریکا